«داوود نبی(ع): سلطنتِ آهنین، عدالتی از جنسِ موم»
22 بازدید
موضوع: اخلاق و عرفان

قصه های قرآنی: 
«داوود نبی(ع): سلطنتِ آهنین، عدالتی از جنسِ موم»  
روزی روزگاری، در سرزمینی که کوه‌ها سر به فلک کشیده بودند و رودها از میان صخره‌ها می‌غریدند، مردی زندگی می‌کرد که هم تاج پادشاهی بر سر داشت و هم اشک عبادت بر چهره. نامش داوود(ع) بود؛ پیامبری که خداوند او را به «مُلک و حکمت» آراست و در قرآن کریم از او به «عَبْدَنَا دَاوُودُ ذَا الْأَيْدِ» (ص:۱۷) یاد کرد؛ بنده‌ای نیرومند که آهن در دستانش نرم می‌شد، اما قلبش از موم نرم‌تر بود. علامه مجلسی در بحارالانوار می‌نویسد: «شب‌ها را تا صبح به عبادت می‌ایستاد، روزها روزه می‌گرفت و با دستان خود زره می‌بافت تا لقمه‌ای حلال بر سر سفره بنشاند» (ج۱۴، ص۲۲). 
او نه تنها پادشاهی عادل بود، بلکه دادرسی بود که حتی دشمنانش به عدالتش سوگند می‌خوردند.  
خداوند به او معجزاتی داد که آینه‌ای از عظمت پروردگار بود. کوه‌ها و پرندگان به فرمان او به تسبیح خداوند می‌پرداختند: «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ» (انبیاء:۷۹)؛ و کوه‌ها و پرندگان را با داوود به تسبیح واداشتیم. آهن در دستانش مانند موم نرم می‌شد تا زره بسازد: «وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ» (سبأ:۱۰)؛ و آهن را برای او نرم گردانیدیم. 
و زبور، کتاب آسمانی‌اش، دریایی از مواعظ بود که در تفسیر القمی آمده: «زبور، اشک چشمِ شکستگان و مرهم دل‌های مجروح بود» (ج۲، ص۱۳۵).  

داوود(ع) در میان مردمی زندگی می‌کرد که گاه غرق در زر و زور می‌شدند و عدالت را زیر پای می‌گذاشتند. اما او هرگز سلطنت را بهانه‌ای برای فاصله گرفتن از مردم نکرد. در بازارها قدم می‌زد، دردِ فقرا را می‌شنید و با نرمیِ کلام، دل‌های سنگی را می‌نرماند. امام صادق(ع) روایت می‌کند: «داوود(ع) به مردم می‌گفت: ای مردم! دنیا سایه‌ای است زودگذر؛ از خدا بترسید و خود را برای فردایی بی‌پایان آماده کنید» (الکافی، ج۸، ص۲۴). او حتی در اوج قدرت، هرگز فراموش نکرد که بنده‌ای است نیازمند به رحمت الهی.  

اما مردم زمانه‌اش گاه در آزمون‌های سخت شکست می‌خوردند. روزی دو مرد نزد او آمدند که یکی نود و نه گوسفند داشت و دیگری تنها یک گوسفند. صاحب گوسفندان زیاد، چشم به تنها گوسفند آن فقیر دوخته بود! (ص:۲۱-۲۴). 
داوود(ع) که پیامبری معصوم بود، نخست در قضاوت شتاب کرد، اما بیدرنگ به اشتباه خود پی برد و از خداوند طلب بخشش نمود. این داستان درس بزرگی برای همه حاکمان است: عدالت، نیازمند تامل است و قضاوت شتابزده، آتش فساد را شعله‌ور می‌کند. اما برخی از بنی‌اسرائیل، حتی پس از دیدن این عدالت، به فساد روی آوردند. در تفسیر نورالثقلین آمده: «خداوند قحطی سخت بر آنان نازل کرد تا شاید از خواب غفلت بیدار شوند» (ج۴، ص۵۰۲).  

حال بیندیشیم: داوود(ع) با آن همه قدرت، زره می‌بافت تا دستش به مال حرام آلوده نشود، اما امروز برخی زمامداران، گنجینه‌های مردم را به تاراج می‌برند! او با کلامی نرم، بت‌های کبر و غرور را می‌شکست، اما امروز برخی به نام دین، خشونت را می‌افشانند! قوم او در آزمون ثروت و قدرت شکست خوردند و ما امروز اسیر «زَخْرُفِ الْقَوْلِ» (اسراء:۶۴)؛ زیورهای فریبنده شیطان شده‌ایم؛ همان زیورهایی که چشم‌ها را به مادیات می‌دوزد و جان‌ها را از معنویت تهی می‌کند.  

ای انسان عصر فضا و تکنولوژی! آیا داوود(ع) که کوه‌ها را به تسبیح واداشت، هرگز عبادت را فدای ثروت اندوزی کرد؟! آیا او که آهن را نرم می‌کرد، هرگز حقِ ضعیفی را نرم نشکست؟! امروز که تاریخ را ورق می‌زنی، می‌بینی که قدرتِ واقعی، نه در انباشت زر، که در فروتنی و عدالت است. «وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص:۱۷)؛ و به یاد آور بنده ما داوود را که صاحب قدرت بود؛ او همواره به سوی [خدا] بازمی‌گشت.  

پادشاهی که تاجش از اشک عبادت نمناک بود، به ما می‌آموزد که حکومت بر دل‌ها، از حکومت بر جغرافیا سخت‌تر است. 
او نه تنها قاضیِ نزاع‌های مردم، که قاضیِ نفس خویش بود. 
امروز که دنیا در پیچ‌وخم زر و زور گرفتار است، آیا می‌توانیم از این پیامبرِ پادشاه بیاموزیم که عدالت، حتی اگر آسمان بر زمین بیاید، واجب‌تر از نان شب است؟  

منابع:  
۱. قرآن کریم  
۲. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۴، ص۲۲.  
۳. تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۳۵.  
۴. الکافی، شیخ کلینی، ج۸، ص۲۴.  
۵. تفسیر نورالثقلین، عبدالعلی الحویزی، ج۴، ص۵۰۲.

🖌 سیدرضا جباری