گاهی اوقات یک جمله، یک نگاه یا حتی یک سکوت میتواند قلبمان را به درد آورد. اما اگر به جای فرار از این درد، از خود بپرسیم: «این اتفاق چه درسی برای من دارد؟»، شاید دریچهای به سوی رشد بیابیم.
لوییز هی در کتاب شفای زندگی مینویسد:
«وقتی کسی مرا ناراحت میکند، از خود میپرسم این فرستاده شده تا چه درس مهمی به من یاد بدهد؟»
این نگاه، تنها یک توصیهی انگیزشی نیست؛ ریشه در حکمتهای دینی، روانشناسی و فلسفی دارد که اگر عمیقتر ببینیم، زندگی را مدرسهای برای تکامل مییابیم.
قرآن کریم در سوره بقره (آیه ۱۵۵) میفرماید:
«وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
(قطعاً شما را با ترس، گرسنگی، کاهش مالها، جانها و میوهها میآزماییم… و صابران را بشارت ده!)
این آیه نه هشدار، که نویدی است الهی: رنج، برنامهای تربیتی برای صیقل دادن ایمان و تابآوری ماست.
امام علی(ع) در نهجالبلاغه این حقیقت را با بیانی ژرف تکمیل میکنند:
«بِالْبَلَاءِ یُمَحَّصُ الْإِیمَانُ»
(ایمان در کورهی بلاها پالوده میشود.)
اما این تنها حکمت الهی نیست؛ علم روانشناسی نیز بر آن مُهر تأیید میزند. رشد پس از سانحه، مفهومی است که تدسچی و کالهون (۲۰۰۴) آن را به جهان معرفی کردند. پژوهشهایشان نشان میدهد افرادی که از بحرانها عبور میکنند، در پنج حوزه دگرگون میشوند:
۱. قدردانی از زندگی، همچون گنجی که پیشتر نادیده گرفته بودند.
۲. روابط عمیقتر، گویی ریشههایشان تا اعماق خاک دل نفوذ میکند.
۳. کشف توانمندیهای پنهان، مثل الماسی که زیر فشار زمین شکل میگیرد.
۴. تغییر اولویتها، از «خواستن» به «بودن».
۵. رشد معنوی، گشودن پنجرهای به سوی حقیقت هستی.
گام نخست: پذیرش.
رنج را نه بلایی آسمانی، که فرصتی برای شناخت لایههای ناپیدای وجود بدانیم.
قرآن در سوره انشراح امید میدهد:
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
(پس بدان با هر سختی، آسانی است.)
اما این آسانی، پایان درد نیست؛ همزیستی این دو است، مانند روز و شب که هر یک معنای دیگری را کامل میکند.
گام دوم: تأمل.
در قلب هر رنج، سؤالی نهفته است:
- اگر تحقیر شدی، آیا عزت نفست نیاز به بازسازی دارد؟
- اگر طرد شدی، آیا وابستگیهایت را باید سبکتر کنی؟
- اگر شکست خوردی، آیا مسیرت را باید بازنگری کنی؟
گام سوم: تبدیل.
رنج را به سوختی برای حرکت تبدیل کن.
امام صادق(ع) در بحارالانوار میفرمایند:
«إِنَّمَا الْبَلَاءُ سِوَاکَ لِلذُّنُوبِ»
(همانا بلا، مسواک گناهان است.)
یعنی هر درد، فرصتی است برای پاکسازی و رشد. اگر امروز کلامی تلخ شنیدی، فردا زبانت را به شیرینی عادت بده. اگر بیمهری دیدی، دستت را برای مهربانی نخستین پیش بکش.
اما مرزها را فراموش نکنیم! نیچه در کتاب غروب بتها(۱۸۸۸) میگوید:
«آنچه مرا نکُشد، قویترم میکند.»
اما جودیت هرمن، روانشناس برجسته، هشدار میدهد:
«برخی زخمها چنان عمیقاند که التیامشان تنها با همراهی درمانگر ممکن است.» (تروما و بهبودی، ۱۹۹۷)
پس اگر رنجها تو را در باتلاق ناامیدی فرو بردهاند، از کمک خواستن شرمنده نباش. مشاور، دوست، یا حتی نوشتن دردها در دفترچهای خالی، میتواند پلی به سوی بهبودی باشد.
علامه جوادی آملی در مراحل اخلاق در قرآن مینویسد:
«رنجها آینهای اند که کاستیهای اخلاقی ما را نشان میدهند تا در صیقل آنها بکوشیم.» (ج۳، ص۱۴۵)
پس دفعهی بعد که زندگی با مشقهای سختش تو را به کلاس کشاند، به جای گریز، قلم بردار و بنویس:
«امروز یاد گرفتم که…»
شاید روزی ببینی آنکه دلت را شکست، استادی بود در لباس انسان، تا تو را از خاکستر خویش، ققنوسی باشی که به سوی آسمانها میتپد.
منابع:
۱. قرآن کریم.
۲. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی.
۳. جوادی آملی، عبدالله. (۱۳۸۵). مراحل اخلاق در قرآن. قم: نشر اسراء.
۴. Tedeschi, R. G., & Calhoun, L. G. (2004). Posttraumatic Growth: Conceptual Foundations and Empirical Evidence.
۵. Herman, J. L. (1997). Trauma and Recovery.
۶. Nietzsche, F. (1888). The Twilight of the Idols.
۷. Hay, L. (1984). You Can Heal Your Life.
✍️ سیدرضا جباری