بسم الله الرحمن الرحیم
پنجاه و سه سال از غروب ستارهای در آسمان روحانیت میگذرد، اما نور وجود آیتالله العظمی شیخ محمد کوهستانی (ره) هنوز راهنمای بسیاری است. او فقیهی بود که شریعت را با حقیقت عرفان پیوند زد و نشان داد میتوان هم استاد فقه بود و هم شاگرد عشق.
زندگیاش نه یک خطبه خشک، بلکه داستانی زنده از بندگی بود؛ بندگیای که در خدمت به مردم و مبارزه با نفس خودنمایی میکرد.
عشق، نقطه آغاز
همه چیز از عشقی شروع شد که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُم بِهِ مِنْ نِعَمِهِ» (بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۴۸)
(خدا را برای نعمتهایی که به شما میبخشد، دوست بدارید.)
شیخ کوهستانی این عشق را نه در شعار، که در عمل نشان داد. زهدش نه از ترس جهنم، که از اشتیاق بهشت قرب الهی سرچشمه میگرفت. او مانند کشاورزی بود که هم زمین سخت فقه را با دانش آباد میکرد و هم بذر عرفان را در دل شاگردان میکاشت.
هدایت در سایه ایمان
قرآن میفرماید:
«وَ مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهدِ قَلبَهُ» (التغابن: ۱۱)
(هرکس به خدا ایمان بیاورد، خداوند قلبش را هدایت میکند.)
قلب شیخ، آیینهای بود که ایمانش آن را از زنگار دنیا پاک نگه داشته بود. حتی در سادهترین کارها، مانند نوشیدن آب، نعمت خدا را فراموش نمیکرد. امام علی(ع) فرمودند:
«رَأسُ العِلمِ مَعرفَةُ اللهِ» (نهجالبلاغه، حکمت ۴)
(سرآمد همه دانشها، شناخت خداست.)
و او تمام عمرش را وقف این شناخت کرد.
دل، حریم الهی
شیخ میدانست دل جای خداست. حدیثی از امام صادق(ع) همیشه همراهش بود:
«القلبُ حَرمُ اللهِ فلا تُسکِن حَرمَ اللهِ غیرَ اللهِ» (اصول کافی، ج۲، ص۱۶)
(دل، حرم خداست؛ پس غیر خدا را در آن جای مده.)
به همین دلیل، حتی در اوج شهرت، تواضعش مثالزدنی بود. با کودکان مهربان، با نیازمندان همراه، و با دانشجویان چون پدری دلسوز رفتار میکرد. قرآن درباره چنین افرادی میگوید:
«رُحَماءُ بَینَهُم» (الفتح: ۲۹)
(مؤمنان با یکدیگر مهربانند.)
عبادتی به وسعت زندگی
برای او عبادت فقط نماز شب نبود؛ سادهزیستی، قناعت و احترام به مردم هم عبادت بود.
امام علی(ع) فرمودند:
«مَنْ أَخْلَصَ فِی الْعِبَادَةِ أَصَابَ حَکَمَةَ الْقُلُوبِ» (غررالحکم، ح۸۲۱)
(هر که در بندگی اخلاص ورزد، به حکمت دلها دست مییابد.)
این اخلاص در زندگی شیخ موج میزد. حتی زمانی که مشکلات مالی یا اجتماعی پیش میآمد، با توکل به خدا میگفت: «خداوند همیشه راهی نشان میدهد.»
پاسخ به یک نیاز امروزی
در دنیایی که بسیاری اسیر تجملات و ظواهر شدهاند، زندگی شیخ کوهستانی تلنگر بیداری است.
او ثابت کرد میتوان فقیه بود و عارف، استاد بود و شاگرد، و در عین شهرت، ساده زیست.
قرآن هشدار میدهد:
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ *فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَىٰ» (النازعات: ۴۰-۴۱)
(و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوس بازداشت، جایگاهش بهشت است.)
شیخ با رام کردن هوای نفس، بهشت را در همین دنیا تجربه کرد؛ بهشتی از آرامش و رضایت.
درس همیشگی
آیتالله کوهستانی به ما آموخت:
- دنیا را جای ماندن ندانیم: «فَاعبُدِ اللَّهَ مُخلِصًا لَهُ الدِّینَ» (الزمر: ۲)
(خدا را با اخلاص عبادت کن.)
- دل را فقط خانه خدا کنیم.
- مهربانی را فراموش نکنیم.
امروز بهترین یادبود برای او، اقدام است: تلاش برای زنده نگه داشتن راهش؛ راهی که پایانش در آغوش بیانتهای خداست.
خدایا! به حق این مردان نور، ما را نیز از راهروان راه راست قرار ده.
آمین یا رب العالمین
✍️سیدرضا جباری